مقاله - شکل گیری اثر جاودانه نازو نوازش استاد ذوالفنون

در سال 1364 اثری در بیات اصفهان توسط استاد جلال ذوالفنون در منزل اینجانب ضبط شد . نوشتۀ زیر در خصوص شکل گیری و تحلیل این اثر ( که حدود 20 سال بعد توسط شرکت چهارباغ و به همّت هنرمند گرامی آقای علی رستمیان منتشر شد ) می باشد :

وقتی شاگردی اثری از استادش را معرفی می کند ، آن هم استادی که سی و چند سال است با کارهایش انس داشته و هفت سال به طور منظم در محضر او شاگردی کرده و بیست سال بعد هم ارتباط فرهنگی ، فکری و عاطفی تنگاتنگ با او داشته است و در انتشار و تدوین بسیاری از آثار مکتوب آموزشی وی سهیم بوده است و خلاصه خطّ مشی هنری و بینش و بصیرت او را قبول دارد ، نتیجه به جز تعریف و تمجید چه می تواند باشد ؟

بنابراین بگذارید از زاویه ای دیگر به اثر مورد بحث مان که همانا CD (( ناز نوازش )) استاد ذوالفنون می باشد ، نظری بیفکنیم :

در ویژگی و تأثیرگذاری سبک سه تار نوازی استاد جلال ذوالفنون بحثی نیست . تشخّص سبک ، بعد از استاد احمد عبادی ، فقط خاصّ یکی دو نفر از اساتید و تکنوازان سه تار بوده است و معنی و مراد از     (( تشخّص سبک )) این است که به محض شنیدن چند مضراب اوّل از ساز نوازنده ای ، شنونده ی متوسط الحال دریابد که چه کسی است که می نوازد ؟

امروزه روز ، شنوندگان خبره ی موسیقی بعد از چهارپنج دقیقه گوش کردن به آوازی ، خواننده را غلط شناسایی می کنند ( چه برسد به نوازنده ) . و اکثراً دوستان در گرداب تقلید و عدم ابتکار دست و پا    می زنند و راه برون رفتی هم در کوتاه مدت بر آن متصّور نیست . دلایل آن هم متعدد است که پرداختن به آن ، هم از حوصله ی این مختصر بیرون است و هم مجبوریم پای خیلی ها را وسط معرکه بکشیم که حتماً بهشان بر می خورد و برای خودمان دشمن تراشی کرده ایم . یکی از مشخصه های موسیقی ذوالفنون ( و نه فقط سبک سه تار نوازی ایشان ) فضا سازی ، گسترش (development) و بسط فرم ها و جملات موسیقی است که معمولاً در زمانی حدود نیم ساعت ( و گاهی بیشتر ) شنونده را با خود همراه می کند و به تدریج هیجان آن افزون می شود و به اوج می رسد . درست بر خلافِ مرحوم عبادی که به نحوی برق آسا و بسیار سریع این کار را انجام می دهد و اصولاً مدّت تکنوازی هایش هم خیلی کوتاهتر است . بنابراین استاد ما بسیار با حوصله شنونده را آماده می کند و آنگاه به مدّت طولانی تری هم به خلسه ی موسیقیایی می برد و این خصوصیت بخصوص در کارهای دهه ی 60 ایشان به چشم می خورد و این اواخر که کنسرت می داد و فرصتش کمتر بود ( و خواننده منتظر بود که هر چه زودتر کارش را شروع کند ) کمتر دیده می شد . و این بیات اصفهان نمونه ای عالی از چنین فضاسازی ممتازی در خود دارد .

آشنایان با سه تار ذوالفنون می دانند که او به این سادگی از مجموعه هایی که آماده می کند دست بردار نیست . سال ها با آنها زندگی می کند و آنها را می نوازد و بازبینی و حکّ و اصلاح می کند و صیقل  می دهد و هرازگاهی که آنها را دوباره می شنویم تغییر و تکاملی در آنها حس می کنیم ؛ گویی که هیچگاه صورت نهایی خود را پیدا نمی کنند و همیشه در راه هستند ....

امّا سرگذشت بیات اصفهان (( ناز و نوازش )) :

زمستان 1364 که جنگ بود و بنزین کوپنی و تاریکی و خلوتی شبانه ِ خیابانها بود و از ساعت 9 شب به بعد تاکسی و مسافرکش نبود و خیلی چیزها که امروز هست نبود ؛ ولی شور و شوقی بود که امروز  نیست ؛ هر سه شنبه عصر حدود ساعت 5 به کلاس موسیقی بهارلو در خیابان شریعتی می شتافتم که هفته ای یک روز استاد ذوالفنون از کرج به آنجا می آمد و بچّه ها را درس می داد . من هم بعد از پایان کلاس ( که معمولاً 11-10 شب بود ) به اتفّاق استاد به منزل ما می رفتیم و بعد از استراحتی کوتاه تا صبح خروس خوان بر روی کتاب سه تارش کار می کردیم که َآمادۀ چاپ شود . یکی از همین شب ها که استادِ ما بر سه تار ساختۀ سازنده ی هنرمند آقای فرمان مرادی مضراب می زد و آن را امتحان     می فرمود و از صدای آن خوشش آمده بود و از طرف دیگر وسایل ضبط خوبی نیز مهیّا بود ؛ گفت که یکی از شاگردان کلاس که مربی سابقه دار یوگا است ، به من گفته که در هنگام تمرین یوگا اکثراً نوارهای شما را گوش می کنیم و من به هوس افتادم که امشب با در نظر گرفتن این حال و هوا ( یعنی یوگا و مدی تیشن و موسیقی هندی ) چیزی ضبط کنم . خلاصه در خلوتی دو نفره این اثر از پنجه ی جادویی جلال ذالفنون با ساز رهوار فرمان مرادی در مقابل چشم و گوش مجذوب من اجرا شد و 20 سال در گوشه ای افتاد و خاک خورد و فقط در حلقه ی خاصّان مشتاق به گوش می رسید تا بالاخره استادِ سختگیرِ ما راضی به انتشار آن شد و نمونه ای است عالی و در حدّ کمال و در نوع خود متفاوت از سه تار ذوالفنون

 

یاد و خاطره اش گرامی باد

مهرداد ترابی – تیر ماه 91